شفای ذهن و جسم قسمت پنجم

تجربه ی زانو درد

(سفتی زیر زانو ، سفتی و گرفتگی عضلات ساق پا، ورم ساق پا، ورم مچ پا، و ورم بالای زانوی پای دیگر)

چالش این دردها در ماه گذشته و آموختنی های آن….
از آنجا که در سال‌های اخیر بیماری و دردهای متفاوتی را به عنوان چالش جهت یافتن نشانه ها و راه های ذهنی خود یاری و سپس کنترل و بهبودی آن را دنبال کردم از جمله ناراحتی گوارش، درد پاشنه پا ،کمر درد، گردن درد، سردرد، حساسیت های پوستی ، علایم کرونا و کنترل آن و….)
در این ماه گذشته نیز بر چالش زانودرد، کنترل و بهبودی آن تمرکز کردم که موضوع این ماه شفای جسم و روح سایت دنیای سپاس را به آن اختصاص می‌دهم زیرا می‌دانم اکثرا افراد بالای ۴۰ سال معمولاً انواع متفاوت زانو درد را تجربه کرده یا خواهیم کرد.
شروع چالش چند هفته قبل، گرفتگی و از ناحیه داخل و خم شدگی زانوی راست به طرف پایین آن و آن هم هنگام دو زانو نشستن در حالت نشسته و نماز خواندن خود را نشان داد و طی یکی دو روز بعد این گرفتگی به ورم ساق پا کشیده شد به طوری که دو زانو نشستن بر روی ساق پای ورم کرده برای نمازخواندن را بسیار دشوار می کرد با علائم و نشانه های موجود برای اطلاعات اولیه به سایت های متنوع پزشکی مراجعه کردم تا مراحل درمان را بهتر و با شناخت بهتری دنبال نمایم.

علل احتمالی ورم یک ساق پا که در سایتها تدوین شده بود :
گرفتگی وریدی ساق ، تومور های لگن ، انسداد ورید ، ناکاو تحتانی، لخته‌شدن خون در وریدهای عمقی ساق پا، لنف ادم، پارگی عضلات ساق پا، شکستگی، آرتروز، نقرس و نارسایی کلیه، کبد و قلب از جمله آن بود .
عدم دسترسی در شهر به متخصص و مشاوره اینترنتی سایت دکتر ساینا دو سونوگرافی و آزمایشات متعددی را برایم نسخه کرد.
سونو کلیه و سونو عروق پا و یکسری آزمایشات از جمله ادرار ۲۴ ساعته

در مدت انجام سونو و آزمایش و جواب آن بین نیم استراحت و بعضی موقع دوچرخه سواری سبک و ده کیلومتری تا آبگرم می‌رفتم و پایم نیز اذیت نمی کرد خصوصا زمانی که در حوض چشمه ی آبگرم راه می رفتم یا شنا می کردم.
از طرف دیگر برنامه ماهانه کوهنوردی که معمولاً همراه همنوردان صعود به قله های منطقه بود کنسل کردم.
با گذشت دو هفته ورم ساق پا رفته رفته کمتر شد و فقط سفتی یا گرفتگی در آن وجود داشت و ورم به مچ پا کشیده شده بود که آن هم کم و درد آن کمتر شد.
اما در همین حین ورم بالای زانو چپم خود را نشان داد، بیشتر که دقت کردم متوجه شدم طی این دو هفته در اثر ورم و درد پای راست فشار روی زانوی چپم هم بیشتر شده و سبب عارضه ورم پای بعدی شده است.
بطوریکه در هنگام خم کردن زانو درد زیادی در محل کشکک زانو دارد و همچنین هنگام راه رفتن و راست کردن پای چپم با صدای تِک همراه بود و انگار از مسیر خود خارج می شد که نشان از ساییدگی زانو یا همان آرتروز زانو می داد.
تقریباً با ورود این عارضه در پای چپ درد قبلی در پای راست خود را گم کرد و پس از جواب آزمایش و سونو مشکل خاصی در رگها و عروق پای راست دیده نشد و متخصص ان را مشکلات سابق کلیوی که داشتم را دلیل آن تشخیص داد و جهت درمان آن دارو و کاهش مصرف نمک و گوشت در رژیم غذایی نسخه کرد.
اما درد زانوی چپ و عدم تعادل در هنگام راه رفتن و خصوصا پایین امدن از پله و قفل کردن زانو همراه با صدای تِک و دشواری خم و راست کردن زانو در هنگام نشست و برخاستن سبب ذهن مشغولی و پایین آمدن کارایی و نتوانستن انجام امورات شده بود اما با کمی رعایت کارهایم را انجام می‌دادم از طرفی همنوردان مجددا برنامه صعود به قله ی اول استان ( تشگر) را ریخته بودند و دوست داشتم در هر صورت آن را بعداز مدتها از دست ندهم… از لحاظ ناراحتی زانو قبلا بیاد می‌آورم حدود ۱۰ سال پیش نیز با زانو درد توانسته بودم مسیر دو ساعته غار حرا را در عمره به راحتی و بدون کوچکترین درد زانو، رفت و برگشت طی کنم. اتفاقا بعد از آن زانو درد من نیز خوب شده بود حتی در سال های اخیر طناب بازی نیز درد زانویم را محو می کرد و این نشان می‌داد که هر موقع عضلات دو سر زانو (ران و ساق پا) با ورزش و حرکت قوی‌تر می‌شد زانو درد نیز محو می‌شد، لذا توکل کرده و در برنامه ی صعود به قله که از پای کوه تا قله ، ارتفاع ۲۰۰۰ متری داشت شرکت کردم ارتفاع کلی قله از سطح دریا ۳۲۶۷ متر بود و با کوله پشتی حدود ۱۵ کیلوگرم در مسیر صعود به بالا رفتن الحمدلله هیچ گونه درد و ناراحتی در زانویم احساس نمی کردم اما همین که مسیری را سرا پایینی می‌رفتم روی زانوی سمت چپ فشار آمده سبب درد و حالت قفل کردن ایجاد می‌شد با خودم میگفتم چگونه می توانم مسیر برگشت که تمام سراپایینی است را طی کنم در همین افکار و تمرکز جهت یافتن راهی بودم و روز اول صعود که برنامه تا پناهگاه جهت برپایی کمپ بود به ارتفاع ۲۶۰۰ متر پس از ۹ ساعت کوهنوردی در ساعت ۶ بعد از غروب آفتاب که هوا کاملا تاریک شده بود به آنجا رسیدیم تا بعد از برپایی کمپ شبانه و استراحت ، صبح اول وقت صعود به قله را دنبال کنیم.

شب در هوای  صفر درجه آذر ماه در کوتوک عشایر (کلبه ی چوبی ساخته شده با شاخ و برگهای درخت اوهر یا سرو کوهی ،
در کلبه چوبی درون چادر داخل کیسه خواب و لباس گرم بین خواب و بیداری سرمای شدیدی را تحمل کردبم .
ساعت حدود ۵ صبح خواب کاملا از چشمان رخت بر بسته بود ، آنقدر هوا سرد بود که همنوردان طاقت بلند شدن و آماده شدن جهت صعود به قله تا ساعت هفت صبح را نداشتند و حدود ساعت ۸ صبح که تشعشع آفتاب نمایان بود همنوردان آمادگی صعود را پیدا کرده بودند پس از پر کردن قمقمه ها و کمل بگ از چشمه که حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ متر از محل کمپ فاصله داشت صعود را آنجا آغاز نمودیم.
اکثر همنوردانی که برای اولین بار داشتن این قله را صعود می کردند در فکر ناهمواری و دشواری مسیر صعود نهابی بودند اما من تمرکزم را بر این گذاشتم که چگونه مسیر برگشت سراپایینی را با این زانو درد طی کنم این بود که با هر شیب کوتاهی که برای لحظه ای در مسیر صعود برخورد می‌کردم به دنبال روش نوع گام نهادن بهتر بودم تا هر روشی که باعث درد کمتر زانو می‌شود را پیدا کنم.

موقع فرود بر پای زانوی آسیب دیده، سرِ پا را به داخل بچرخانم یا زاویه آن به طرف بیرون بیشتر باشد، روی سرِ پا (سینه پا) فرود بیایم یا پاشنه ی پا؟!
در هنگام قدم نهادن با پای زانوی آسیب دیده زانوی پا کاملاً باز باشد ( زاویه زیر زانو و ساق پا ۱۸۰ درجه باشد ) یا اینکه این زاویه( بین ران و ساق پا کاملاً باز نشده باشد) و در حدود ۱۳۰ تا ۱۵۰ درجه بیشتر باز نشود.
تقریباً دو ساعتی از مسیر صعود را طی کرده بودیم،
که در همین کنکاش ها و تمرکز متوجه شدم وقتی با پاشنه پا در سرازیری گام نمی گذارم و با سینه پا گام می گذارم درد زانو کم شده و وقتیکه بیشتر دقت کردم در همین حالت ( با کامل باز نکردن پایم) و با همین روش که گام بر روی زمین می گذارم دیگر هیچگونه قفل شدن زانو و درد و صدای تِک زانو (آرتروز دار) را احساس نمی‌کنم. ادامه که دادم دیگر از درد زانو یا قفل زانو یا صدای تِک زانو خبری نبود و این معما دیگر حل شده بود .

پس از صعودی شادی آفرین به قله ی اول استان (طرح سیمرغ) در ساعت ۱۲ ظهر که نسبت به خیلی از صعود ها چندان دشوار نبود مسیر بازگشت به سراپایینی را با همین روش فوق فرود آمدن، گام با سینه پا و نه پاشنه پا و آن هم باز نکردن کامل پا ادامه دادم….
واین‌جا بود که تمام مشکلات زانو درد و ارتروز را با گام های راحت بدون درد با احساس خوب در زمان ۳ ساعت طی کرده و به پناهگاه محل برپایی کمپ قبل از مغرب رسیدیم و این حس خوب سلامتی و تجربه را به همنوردانی که همین نوع زانو درد را داشتن گفتم و آنها با رعایت همین چند نکته و عوض کردن نوع راه رفتن خود به همین نتیجه رسیدند و الحمدالله بدون کوچکترین اثر درد زانو تا غروب روز سوم به پای کوه و روستای درگز سیاهو رسیدیم.

نتیجه گیری:
اما گفتنی های کلی که لازم به گفتن است را به صورت تیتروار خلاصه می کنم:

– اکثرا درد های عضلانی و مفاصل که بدون ضربه دیدن یک دفعه شروع می شود را می توان با تمرکز به اصلاح روش، کنترل و رفع کرد.

– برای چندمین بار درک کردم آدمی قدرت کنترل و مدیریت درد و بیماری ها را خواهد داشت.

– وقتی از درد و بیماری جهت یافتن نشانه ها و یادگیری از آن استفاده می کنیم خداوند به ما کمک خواهد کرد که بتوانیم این ناراحتی و دردها را به مسیری درست هدایت کرده و آن را کنترل نماییم.

– برخلاف اکثر دیدگاه ها احتیاط بیش از حد و استراحت نه تنها درد را کمتر نمی‌کند بلکه توجه به درد را بالا برده و کنترل درد و بیماری را دشوارتر می‌کند.

-تحرک و انجام امورات روزمره و کم محلی به درد و ناراحتی یا بیماری به ما در کاهش درد کمک بزرگی خواهد کرد.

– باور به این که با سعی و تلاش و تمرکز ذهنی و اینکه درد و ناراحتی یا چالش فرصتی جهت یادگیری قدرت ذهن و اراده است، کنترل چالش را بالا برده به سلامتی خواهد انجامید.

-فراموش نکنیم که هر درد،چالش و مشکل، یادآوری و نشانه‌ای جهت آموختن جدید و تغییر سبک و اصلاح، رشد و تکامل می باشد ولاغیر…

خداوندا !
از اینکه در همه حال ما را رهنمون می کنی و لحظه ای مارا به خودمان وا نمی گذاری سپاسگذاریم
??????

بار خدایا !
همه بیماران جسمی و روان تنی را راهتمایی ،هدایت و شفا بگردان
???

الهی !
آخر و عاقبت مان را بخیر بگردان 

???

پروردگارا

بخاطر هدایت و راهنمایی  همیشگی ات بی نهایت سپاسگزارم

???

محمدنور امین فر 

۰۹۳۹۹۸۳۶۲۹۹

آذر ماه ۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *