غلبه بر ترس و هوشمندسازی هیجانات

آیا احساسات هیجانی را می شود کنترل کرد؟

اتفاقات خوشایند و مخصوصاً ناخوشایند و ناملایمات به طور دائم در زندگی ما در حال رخ دادن است مهم واکنش و رفتار ماست که در مقابل این وقایع کوچک و بزرگ از خود به طور مناسب نشان دهیم زمانی که در مقابل ناکامی، رفتار غیر متعارف دیگران، ایجاد شرایط جدید، تغییر وضعیت یا نیازها قرار می‌گیریم معمولا احساس و هیجان ما یا قسمت دوم مغز ما که به نام مغز پستاندار شناخته می‌شود غالب گشته در این حالت ممکن است رفتار هیجانی و پر از احساس کوتاه مدت یا طولانی در ما بوجود آید که همان سبب استرس و فشارهایی به جسم، ذهن و در نتیجه رفتار ما خواهد شد.

جهت مدیریت هیجانات و احساسات از رویکردهای مبتنی بر شناختی، رفتاری و ذهن آگاهی می‌توان بهره برد. هیجان نوعی پاسخ فیزیولوژی بدن در حالت های چهارگانه ترس، غم، شادی و خشم است‌‌.

می‌توان گفت حالت خشم ناشی از ناکامی یا رفتار ناهنجار دیگران است و قبلا در مهارت مقابله با خشم راجع به آن نوشتیم یکی از هیجان چهارگانه است.

احساسات و هیجانات از ملزومات بشری هستند که ارتباط ما با دیگران را تسهیل می‌کنند در این حالت می‌توانیم بدون کلام احساس خود را به دیگران انتقال دهیم.

هیجان یک حالت پیچیده روانشناختی است که شامل سه جز تجربه ی ذهن، پاسخ فیزیولوژیک و واکنشهای رفتاری است.

انواع هیجانات

۱-خشم 

خشم حالتی از فیزیولوژیک دفاعی بدن است و این حالت در سایر جانوران نیز به وقوع می‌پیوندد. در مقابل حمله‌های احتمالی، ناکامی و رفتارهای غیر متعارف دیگران در قسمت مغز خزنده انسان‌ها این حالت به کار می‌افتد و خطرات احتمالی را دفع می‌کند در اکثر مواقع اگر خشم غیر قابل کنترل باشد برای افراد خطراتی به همراه دارد خشم هیجان است که شروع آن از ذهن است اساس خشم این گونه ایجاد می‌شود که اوضاع آن گونه که باشد نیست. خشم هرچند هیجانی لازم برای دفاع مقابله است ولی از جنبه‌ی دیگر خطرناک ترین هیجان است اگر از کنترل خارج شود.

۲-غم

غم منفی ترین و آزاردهنده‌ترین هیجان است و معمولاً از تجارب جدایی و شکست ناشی می‌شود . از دست دادن عزیزی از طریق طلاق، مرگ یا مشاجره، ناراحت‌کننده است. شکست در مسابقه، در پروژه یا معامله‌ای که زیان آورد یا لذت چیزی را از ما بگیرد نیز عامل غم خواهد بود.

چون غم ناخوشایند است لذا فرد را با انگیزه می‌کند تا در جلوگیری از به وجود آمدن مجدد آن اقداماتی را انجام دهد. اگر حالت غم نبود فرد روش‌ها و تمهیدات لازم را برای رهایی از آن به کار نمی‌بست، سعی و تلاش برای پیروزی در امتحان و مسابقات از خود نشان نمی‌داد و انگیزه‌ی لازم در انسان به وجود نمی‌آمد.

۳-ترس

گریز و اجتناب، دفاع و حمله از واکنش های اصلی هیجان ترس هستند که بسته به نوع و مقدار ترس واکنش متفاوتی ایجاد می‌کند.

 بین ترس و اضطراب تفاوت وجود دارد عامل ترس مشخص است اما عوامل اضطراب مبهم و در آینده ممکن است اتفاق بیفتد.

برای مثال ما ممکن است از مار، ارتفاع و مردود شدن بترسیم اما مساله اضطراب آن است که هنگام ارائه سخنرانی به ما دست می‌دهد، هرچند حرفه‌ای بوده و آمادگی کامل داشته باشیم و دلیلی بر اضطراب نباشد اما باز هم احساس ناخوشایند در راه است که ریشه آن در آینده است ‌.

۴-شادی 

شادی از هیجان‌های مثبتی است که یکی از اهداف مهم هر شخص در زندگی می‌تواند باشد. زمانی که در کاری موفق می شویم، در حال انجام کار مورد علاقه مان هستیم یا رضایت خوبی در زندگی داریم و آن گاه که با رسیدن به لذات و احساس خوب، حالت خوشایند و شادمانی به خود می‌گیریم و… شادی بالاترین سطح عواطف مثبت است. رویدادهای شادی آور پیامدهای خوشایندی را پدید می‌آورند مانند اخبار خوشحال کننده، تجربه‌ی احساسات لذت بخش و…

احساس شادی می‌تواند باعث آرام کردن، آرامش دهنده و تکرار فعالیت های لذت بخش باشد.

 

هیجانات دردسرساز

 

زمانی که تعداد دفعات و شدت هیجانات زیاد باشد و مدت زمان آن طولانی گردد و نحوه ابراز آن نیز نامناسب گردد به طور مثال اگر کسی در طول روز چندین بار عصبانی شود و پرخاش کند و شدت آن نیز آن‌چنان زیاد است که تناسبی با موضوع ندارد و شروع می‌کند به خودش، دیگران، اموال و اشیا خود و دیگران ضربه زدن در این موقعیت باید چاره‌ای اندیشید.

وقتی به گذشته می‌اندیشم به عدم کنترل خشم و عصبانیت خود نگاهی می‌اندازم به خوبی این موضوع را متوجه می‌شوم که با خشم و عصبانیت که در اثر رفتار دیگران برایم عارص می‌گشت هیچ کنترلی بر آن نداشته و منجر به شکسته شدن ارتباطات بین فردی شده به شبکه‌ی اجتماعی خود آسیب می‌زدم در چنین حالتی با قیافه و حالت حق به جانب دیگران را مقصر می‌دانستم بدون اینکه رفتارهای نامتعارف دیگران را در مورد خودم تحلیل کنم و خودم را جای آنها قرار دهم.

 

چرخه‌ی فکر، احساس و رفتار

 

در محیط کار متوجه می‌شویم دو نفر از همکاران دارند باهم خلوت می‌کنند کنجکاو شده ذهنمان به طرف افکار منفی گرایش پیدا می‌کند که شاید آن‌ها دارند چیزهایی را درباره ما می‌گویند لذا احساس ناخوشایندی به ما دست می‌دهد که ممکن است رفتار متفاوت زیر را از خود نشان دهیم.

 ممکن است چیزی نگوییم و بدبینانه به موضوع نگریسته ارتباطمان را با آنها کاهش دهیم.

ممکن است همان موقع واکنش نشان داده و بدون متوجه شدن به موضوع به آنها اتهام بزنیم و سبب ناراحتی آنها گردیم و ارتباط ما باهم کم شود.

 ممکن است با خوش بینی به این موضوع نگریسته و هیچگونه قضاوتی به موضوع نداشته باشیم و آنها را به خودشان واگذاریم. در این حالت نه تنها احساس بدی نداشته بلکه رفتار ما نیز متناسب و در نتیجه ناخوشایند نخواهد بود.

هرکسی با توجه به برداشت فکری خود رفتار متناسب با احساس خود با موضوع خواهد داشت.

 رابطه بین افکار، احساس و رفتار همیشه نمی‌تواند خطی باشد بلکه در تعامل و تقابل با هم می‌باشد گاهی ذهن ما اطلاعات را به گونه‌ای پردازش می‌کند که واقع بینانه نیست و باعث سوء برداشت خواهد شد که گفته می‌شود دچار خطای شناختی شده ایم همین طور ممکن است برخی افراد با افکار خودآیند مثبت هم به خود ضربه بزنند مثلاً شخصی با سابقه‌ی مصرف الکل که آن را ترک کرده تصمیم بگیرد دوباره با چند بار مصرف الکل که احساس خوشایند لحظه ای به او دست میدهد مجدداً به این عادت کشیده شود.

راهبردهای موثر رفتاری در کنترل هیجان 

تا اینجا متوجه شدیم که افکار احساس و رفتار را به وجود خواهد آورد. همچنین رفتار می‌تواند احساس و سپس افکار متناسب با آن را به وجود آورد. درحالت های متفاوت این چرخه سه عنصر برداشت‌های افراد با نوع خودآگاهی و جهان‌بینی آن‌هاست که می‌تواند رفتارهای متعادل و احساس‌های مناسب را ایجاد کند.

مجموعه مهارت‌های زندگی که خصلت‌های حسنه و ارزشمند انسانی را پررنگ تر می‌کند می‌تواند آمادگی لازم را جهت کنترل مدیریت هیجانات به ما القا کند در حالت کلی رفتار های وجود دارد که می‌تواند سبب ایجاد احساس خوب در افراد نماید در واقع این رفتارها فرصتی برای ما ایجاد خواهد کرد که ضمن اینکه حال و حس خوبی به ما دست دهد با تکرار آن رفتارها، افکار و دیدگاه ما را نسبت به برداشت های منفی شخصی که هیجانات منفی خشم ،ترس واندوه را سبب می شود را تغییر داده و متعادل نماید.

این رفتارها به شرح زیر است 

۱-انجام کارهای لذت بخش 

۲-تمرینات تنفسی 

۳-حل مسأله

۴-ورزش

۵-ذکر ،دعا و عبادت 

۶-ایجاد محیط آرام و کم تنش

۷-کاهش هیجان و تمرکز نکردن در بیماری

۸-مطالعه‌ و نوشتن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *