گاهی تولدی دوباره با تلنگری ویرانگر

در ادامه فرآیند یکی از مسیرهای ساخت اراده از طریق چالش بدنی و ذهنی صبح جمعه اول وقت رکاب زنی حدود ۲۵ کیلومتری داشتیم

به یکی از روستاهای نزدیک شهر خمیر با هم رکابانی پایه و دوست داشتنی (نوجوان، میانسال و مسن) در ابتدای ورود به روستا شخصی نشسته در ویلچر آن هم با کتاب نظرها را جلب می‌کرد انگار از قبل مطلع و به استقبال ما آمده بود
صبح جمعه آن هم بعد از طلوع آفتاب در چنین زمانه‌ای کمتر با افراد ملاقات خواهی کرد زیرا اکثراً خواب نوشین و استراحت این روز را ترجیح می‌دهند.

به قول سعدی نامور؛

خواب نوشین بامداد رحیل
باز دارد پیاده را ز سبیل

به طرف آن شخص سحرخیز کتاب به دست کشیده شدم و هم رکابان نیز همچنین،
عرض ادبی کردم و بیسکویت کاکویی تقدیمش نمودم دستم را رد نکرد و تشکر کنان به استقبال سخن آمد.
گویا منتظر همدم و همکلامی باشد تا در این میان با او اختلاط و همدلی کند
وضعیت فیزیکی او گویای درد عمیقی از گذشته بود که در آخرین فرصت عمرش دست روزگار من باب نشانه و امتحان او را در ارتفاع بین زمین و آسمان با برق گرفتگی گیر انداخته بود و با پرت شدن از آن بلندی قصد جانش را کرده بود
اما به حکم ازلی تقدیر (عزرائیل) موعد آمدنش نبود و این چنین تلنگری ویرانگر لازمه‌ی تولد دوباره او گشته بود… این را از میان درز کلامش قاپیدم.

 

در جریان زندگی ضروریست کلمه آتن را به خاطر بسپاریم؛
«الف» آن می‌تواند مخفف کلمه آزمایش یا امتحان باشد حرف «ت» مخفف تلنگر و حرف «ن» نیز؛ کلمه‌ی نشانه جایگزین مناسبی خواهد بود.
موقعیت و اتفاقات یا چالش‌های زندگی خارج از معنای این سه کلمه‌ی کلیدی نیست؛
یا اتفاقات امتحانیست برای سنجیدن ما و اینکه خودمان مورد محک قرار گیریم و از آن امتحان، کسب تجربه و یادگیری جدید نماییم یا اینکه تلنگر زنگ خطری است که ای فلانی بیشتر احتیاط کن و این ضربه و زنگ خطر را جدی بگیر و تجدید نظر را مدنظر قرار بده، حالت سوم اینکه نشانه‌ها و علائم را دریاب و با تمرکز بر آن بیندیش که اتفاقی جدید در شرف افتادن است و تو می‌توانی آن را به سمتی که بخواهی هدایت کنی و کنترل آن را به دست گیری قبل از آنکه بدون کنترل تو آن اتفاق ویرانگر شود.

افراد با توجه به محیط، ژنتیک یا تصمیم جرأت‌مندی با انتخاب خود زود متوجه این علائم می‌شوند یا اینکه دیر و با از دست دادن فرصت‌ها و پرداخت بهای سنگین که شاید کسانی نیز دیگر مهلتی برایشان نمانده و جانشان را از دست بدهند.

دامنه‌ی اشتباهات و درس نگرفتن یا دیر درس گرفتن شایع‌تر از درک به موقع و تغییرات است تا از بروز خسارت شدید بازداشته شود
اینکه چطور؟ بعضی از افراد زودتر و به موقع نشانه‌ی تلنگر بزرگ را در می‌یابند و چطور بیشتر افراد بایستی تلنگرهای شدید بخورند تا درس عبرت بگیرند یا باز هم فرصت را از دست بدهند، خود جای بحث بیشتری دارد که در مقالات آینده بیشتر می توان به آن پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *