پالس های منفی یا سیگنال منفیِ درد جسمی قبل از انجام فعالیت جسمی سنگین یا استقامتی
بیشتر مواقع برای اکثر ماها هنگام اقدام به فعالیت جسمی سنگین یا استقامتی انواع ناراحتی ها و دردهای سابق جسمی به صورت پالسهای منفی در ذهنمان رژه میروند و تا وقتی تصمیم برای اقدام فعالیت داشته باشیم این سیگنال ها مدام به عنوان یک عامل بازدارنده در حالِ هشدار دادن به ما هستند که مبادا اقدام به فعالیت سنگین کرده و مشکلات جسمی بیشتری را برای خود رقم بزنیم و می تواند یکی از موارد ذیل باشند مانند : کمردرد، زانودرد، نارسایی کلیه ،درد قفسه سینه و قلبی ، تنگی نفس، انواع ناراحتی های انگشت، مچ، ساق و لگن پا ها، گردن درد ، ستون فقرات ، کم خونی و غیره
در ماه گذشته در رویداد بزرگ ورزشی جزیرهی قشم با عنوان ژئوپارک تریل قشم که رویدادی نوپا و چند ساله در ایران است شرکت کردم ( ژئوپارک منطقه ای منحصر به فرد از لحاظ زمین شناسی، جغرافیایی، زیست محیطی، تاریخی و … محسوب می شود که در خاورمیانه تنها قسمتی از جزیره قشم به ثبت جهانی رسیده است که اکنون منطقه آزاد قشم اهداف بلند گردشگری و جذب توریست را برای آن ضمن حفظ آثار و طبیعت آنجا در نظر گرفته است.) این رویداد در حد دو نیمه ماراتن صحرانوردی، دره، تپه، پاکوب، صخره و مسیر مالرو را شامل می شود و تاکنون مسافت بین ۳۰ تا ۴۰ کیلومتر به اجرا درآمده است که امسال در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۲۶ نیز مسافت مسابقه حدود ۴۰ کیلومتر بود که هزار نفر شرکت کننده ی زن و مرد از سراسر ایران به خود جذب کرده بود .
ایده و تصمیم شرکت در چنین ماراتنی از چندین سال قبل در ذهن داشتم با این ذهنیت که در دوره ی نوجوانی دو استقامتی را در حدود ۲۰ کیلومتری دویده بودم و به توانمندی خود در سن کنونی ۴۷ سالگی نیز ایمان داشتم و لذا یک ماه قبل از مسابقه با اطلاع از برگزاری برای شرکت در مسابقه ثبت نام کردم و فرصت تمرین و تغذیه ام فقط یک ماه بود واما تردید و سوالاتی که در ذهنم بود:
-آیا بدنم توان تحمل ۴۰ کیلومتر دویدن و طی کردن چنین مسافتی در مسیر ناهموار ژئوپارک کمتر از ۸ ساعت را خواهد داشت ؟؟؟
– ناراحتی های سابقم که اکنون فراموش کرده ام از جمله کمردرد، زانو درد، گردن درد، درد پاشنه پا، سنگ سازی کلیه و… مانع نخواهد بود یا با انجام این فعالیت مجدداً بروز نخواهد کرد و شدیدتر نخواهد شد؟؟؟
– آیا وقت و برنامه هایم اجازه خواهد داد که با انجام تمرینات یک ماهه این هدف را به سایر برنامه هایم اضافه کنم ؟
– آیا اگر همراه و شرکت کننده ای از شهر خودم نداشته باشم تنهایی هم می توانم انگیزه ی ادامه ی تمرینات و شرکت در مسابقه را داشته باشم؟
– نکند فشار و تمرینات شرکت در مسابقه باعث صدمات جبران ناپذیری به جسمم وارد کرده از اهداف دیگر و سلامتی ام بمانم؟
و از این دست سوالات یا پارازیت های بازدارنده ی دیگر
اما در تعامل با این پارازیت ها خوشبختانه نقاط قوت زیر پشتوانه ی خوبی جهت ایجاد انگیزهی بیشتر شده بود :
– گذشت یک سال از فعالیت کوهنوردی که طی این مدت قلههای هزار کرمان، شیرکوه یزد، دنای یاسوج، تشگر هماگ هرمزگان را با موفقیت رفته بودیم.
– دوچرخه سواری ۸ ماهه ی مداوم که مسافت ۳۰ تا ۴۰ کیلومتر را هفته ای ۲ الی ۳ بار با دوستان می رفتیم. همچنین مسافت ۲۰۰ کیلومتری در دو روز که دوبار در دو ماه اخیر با هم رکابان رفته بودیم .
– پیش زمینه ی داشتن دوندگی استقامت در دوران دبیرستان
همه ی این تمرینات و آمادگی از یک طرف و از جهتی باور به توانمندی انجام چنین برنامهای و آمادگی ذهنی پذیرش اجرای این دوی استقامت و انگیزه مهم شرکت در این دوی نیمه ماراتن صحرانوردی (تریل) که مهمتر از فعالیت بدنی فوق بود .
یک ماه قبل از مسابقه با اطلاع از اعلام برگزاری رویداد تمریناتم را شروع کردم.
در ابتدا شروع دوندگی با حدود ۲ کیلومتر دوندگی نرم شروع کردم اما طی کردن این مسافت بعد از سالها واقعاً برایم سخت و دشوار بود حرکات دست، پاها و تنفسم منظم نبود.
در جلسهی دوم تمرین مسافت را به ۳ کیلومتر با هر دشواری رساندم اما درد کهنه پاشنه پای راست عود کرد به طوری که راه رفتنم تا حدی مختل و با درد همراه بود. با این مسئله کمی مایوس شدم اما یادم آمد که بسیاری از ناراحتیهای جسمی را با تغییر در روش تمرین حل کرده بودم خصوصا زانو درد در چند ماه اخیر که با ادامهی کوهنوردی و تصحیح روش گام برداشتن در فرود بر طرف کرده بودم و حتی دوستان همنوردم نیز با همین روش زانو دردشان کم شده بود لذا مصممتر به جلسه سوم تمرین رفتم در این تمرین مسافتم را بهبود بخشیدم اما پاشنهی پایم همچنان درد داشت .
ناگفته نماند یکی از مزاحمتهای ورزش هوازی که از قبل نیز داشتم (در کوهنوردی، دوچرخه سواری و… ) حساسیت سینوسهای بینیام بود که در برابر کمترین باد سرد، دود و غیره آبریزش بینی بود که در دوندگی هم مزید بر علت شده بود و کنترل آن دشوار بود هرچند با مراجعه به پزشک با تجویز دارو و اسپری و استفاده از آن تاثیر چندانی در بهبودیام نداشت.
استفاده از هدبند، اسکارف تا حدودی زمان آبریزش بینیام را طولانیتر کرده بود ( از ۱۰ دقیقه به نیم ساعت افزایش داده بود) و این معضل همچنان پابرجا بود و مجبور بودم جیب هایم را هنگام ورزش پر از دستمال کاغذی استفاده نشده و استفاده شده کنم و کارم را دشوار ترمی کرد.
در جلسهی آخر هفته اول در تمرین از باندِکشی مچ بند پا استفاده کرده و متوجه شدم که گام پای راستم(مچ آسیب دیده) را موقع فرود نرم و با سینه ی پا فرود به زمین داشته باشم و با همین روش در جلسه ی چهارم تمرین درد پاشنه ی پایم به حداقل رسید.
اما در پایان تمرین متوجه شدم باند را اشتباهی به پای چپ سالمم بسته بودم اما قدرت تلقین به مچ بند و اصلاح روش دو زدن در گام نهادن درد را تا حد زیادی تسکین داده بود.
در این فواصل مسافت دویدنم را به شش کیلومتری رسانده بودم و روش نفس کشیدنم با حرکات دست و پا و سرعتم هم تنظیم شده بود.
در جلسه پنجم با استفاده از مچ بند پا در پای درد دار ( پای راست) و اصلاح در گام نهادن در دویدن درد پاشنه پایم را فراموش کرده و مسافت را به ۸ کیلومتر رساندم .
در دو جلسهی بعدی و پایان هفته دوم تمرین دوندگی ، همان هشت کیلومتری را با سرعت بهتری دویدم و ظرفیت اکسیژن گیری ریه هایم نیز بهبود خوبی یافته بود. ۱۰ روز مانده به مسابقه و در دو جلسه بعدی مسافتم را با همان سرعت به ۱۰ و ۱۲ کیلومتر رساندم در این فاصله ی سه هفته ای عضلات ران و ساق پایم دچار درد شده بود اما تمرین را قطع نکردم یک هفته مانده به مسابقه جهت تقویت عضلات و بالا بردن ظرفیت ریه ها ضمن این که به تمریناتم افزودم تغذیه ام را نیز با خوردن خوراکیهای هیدروکربن دار( سیب زمینی، برنج، کره بادام زمینی ، ماکارونی چربی و ویتامین انواع میوه ها ) ادامه دادم . از آنجا که مسیر مسابقه ناهموار پیش بینی شده بود ( دره، کوه، پاکوب و…) تمرین هفته آخر را دو زدن در تنگه و پشت کوههای شمال شهر انتخاب کردم و سه روز را هر روز قبل از طلوع آفتاب دویدن در تنگه و دره ادامه دادم و در روز سوم بیشتر از ۲۰ کیلومتر در پستی و بلندیهای تپه به مدت ۳ ساعت دویدم و تا حدودی به آمادگی بدنی و روحی خوبی رسیده بودم.
سه شنیه ۱۴۰۰/۱۱/۱۹ | دوندگی در تنگه و دره ( تنگ توره ای،برکه مارلله،بطرف تنگ نازردون،جاده ی سلامت و بازگشت به شهر) |
چهار شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۰ | دوندگی در تنگه و دره ( تنگ داربست و ادامه ی همان مسیر روز قبل) |
پنج شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۱ | دوندگی در تنگه و دره ( تنگه ی مسیر گاری و ادامه مسیر جاده ی دکل برق تا نرسیده به جاده آبگرم و برگشت همان مسیر) |
جمعه ۱۴۰۰/۱۱/۲۲ | ۱۲ کیلومتر دویدن در پیست ورزشگاه شهر خمیر با زمان یک ساعت ۲۰ دقیقه |
شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۳ | استراحت |
یک شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۴ | دوچرخه سواری به مسافت ۴۰ کیلومتر (اسکای ترینینگ) |
دوشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۵ | استراحت |
سه شنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۶ | روز مسابقه |
تایم طی کردن مسابقه و گرفتن مدال Finisher مسابقه ۸ ساعت بود. هدف گذاری ام جهت تمام کردن مسابقات کمتر از ۷ ساعت. پیش بینی کرده بودم .
و برنامه ام این بود که بیش از ۲۵ کیلومتر اولیه را بدوم و بقیه مسیر را بین دو و پیاده روی با سرعت تند طی کنم
ماحصل کار :
طی کردن مسیر ۴۰ کیلومتری مسابقه در ۵ ساعت و ۴۵ دقیقه
(با حدود ۳۴کیلومتر دویدن و ۶ کیلومتر پیاده روی با سرعت تند ” )
واز این نتیجه بهتر خداوند را سپاسگزارم
نتایج تجارب و یادگرفتنی های رویداد
-برای انجام فعالیت دشوار و طاقت فرسای بدنی که تاکنون انجام نداده ایم ذهن و جسم انسان موانع هایی را برایت پدیدار خواهد کرد
-اگر آمادگی ذهنی و روحی داشته باشی و رویایت برایت مهم باشد برچالشها و موانع آن غلبه خواهید کرد.
– هم جسم و هم مغز آدمی برای اینکه ما از آن انرژی نگیریم و تحت فشار قرار نگیرد مقاومت و مقابله کرده از اقدام سر باز خواهد زد .
– این قانون طبیعت است که جسم و ذهن ، راحت طلبی را ترجیح میدهد و بدن انسان از کار کشیدن از مغز و جسم بیزار است. در نتیجه به سادگی زیر بار نخواهد رفت و به دنبال بهانه و توجیه برای انجام ندادن فعالیت خواهد گشت.
– همیشه در شروع هر فعالیت یا کار دشوار مثلاً ابتدای دو زدن ، موانع و ناراحتی های گذشته زنده می شوند و مقاومتهای شدیدی را جهت منصرف کردن تصمیم آدمی ایجاد خواهد نمود.
– همه ی ناراحتی های جسمی موضعی مانند کمر درد، دردعضلات، درد استخوانی و سایر که قبلاً با داروهای متفاوت درمان نشده و کلاً درد عصبی تشخیص داده شده اند با روحیهی قوی ، تقویت ذهنی،باور دارندگی و هدف گذاری قابل درمان و کنترل خواهد بود. به طوری که در رویداد دشوار نیز درمان خواهد شد و موانع جدی ایجاد نخواهد کرد.
-به تجربه همیشه یادمان باشد با یک درد،ناراحتی یا مانع کوچک آن درد یا مانع را به خود برچسب و یادگاری نزنیم و ان را ملکه ذهنمان نسازیم تا ان درد بر ما غالب نگردد
– انگیزه ی قوی و اهمیت هدف یا رویا همراه با برنامهریزی و تلاش غیر ممکن ها را ممکن خواهد ساخت.
درپایان از مجریان برنامه (داوود شیرخانی و تیم همراه که به تمام معنا سنگ تمام گذاشتند)
ازاسپانسر: شرکت زرماکارون که حامی چندساله این رویداد بود و منطقه آزاد قشم و مردم خونگرم و مهمان نوازروستای زیبای سلخ و سایر روستاهای مسیرمسابقه (دوربنی و گوران) صمیمانه متشکرم.
محمدنور امین فر یکی از شرکت کنندگان …..دنیای سپاس