دو وجه متضادی که انسان می تواند با تعادل آن شگفتی بیافریند..
در عجبم که برای رسیدن به قلههای رفیع و خلق شاهکارهای بدیع به تمام انسانها قدرت و انرژی فوق تصور بخشیده شده(و لقد کرمنا بنی ادم..) ….
اما اکثر ماها آن را نمی بینیم و به باور آن نمیرسیم و عجیبتر اینکه امروز اکثر ما در مقابل کرونا خود را از پیش باخته می دانیم در صورتیکه با کمترین احتیاط و اقدامات سنتی دارویی به تجربه خیلی از پزشکان توان مقابله و بهبود را خواهیم داشت اما با توجه به بمباران خبری شبکه های گسترده ی مجازی و ذهن پریشانی افراد قادر به درک توانمندی و توجه به راه های ساده ی کنترل این بیماری نیستیم و ترس بیش از حد است که با ایجاد استرس، سیستم ایمنی را نا کارآمد کرده و دلیل اصلی مرگ هم نوعان می گردد و یا اینکه …
به مثال های زیر توجه کنیم :
– بیمار سرطانی که با اراده آهنین ، امیدواری و توانمندی خود طی چند سال مبارزه به بهبودی دست می یابد و به زندگی عادی خود بر می گردد…
-به یک دونده ماراتون بیندیشیم که مسیر بالغ بر ۴۰ کیلومتر را می دود و شگفت انگیزتر از آن ، اینکه کوچکترین فردی که این مسیر را دویده است بچه خردسال سه ساله هندی است …
– یک فضانورد را تصور کنیم که چگونه حاضر می شود روزها و یا شاید ماه ها شرایط دشوار ویژه سفینه فضایی جهت اکتشافات سماوی را تحمل کند …
-به انسان های اولیه یا در همین دوره به آدم هایی که با حیوانات وحشی در دل جنگلهای آمازون زندگی میکنند بنگریم …
-به کوهنوردان و صخره نوردان بنگریم که با صعودهای صخرهای عمود در دل یخچالها در شرایطی مخاطره انگیزه تن می دهند ….
– به رفتار دانشمندان تمرکز کنیم که با صدها و شاید هزار بار شکست باز هم با انگیزه فراوان راه های جدید را دنبال می کنند و دست از تلاش بر نمی دارند
-و به صدها شگفتی دیگر که توسط انسانها رقم خورده و در تاریخ ثبت شده است …
همه این مثال ها چیزی جز این را نمی گوید که ای انسان تو باشکوهی، قدرتمندی به تو کرامت بخشیده شده… هر یک از تو می توانی خالق شگفتی های منحصر به فرد خودت باشی …
پس برخیز توانمندی خودت را بپذیر و راههای شکوفایی استعدادت را با تلاش و ممارست دریاب ، همان طور که بسیاری از انسان ها خود را ثابت کردند و باعث تغییر در دنیا شدند..
اما با این پذیرش توانمندی یادمان باشد وجه دیگری که با رسیدن به قدرت ، ثروت و عظمت ممکن است باعث سقوط و افول مجدد ما باشد غرور ،سرکشی و خودخواهی است
به این دوآیه توجه کنیم :
کلا ان الانسان لیطغی ☆ان راه استغنی
قطعا( اغلب )انسانها سرکشی را می آغازند☆ اگر خود را دارا و بینیاز ببینند.
این سنت که از خوی انسانی است بارها و بارها در تاریخ تکرار گشته و ما شاهد آن هستیم و ادامه دارد اما تعادل این دو وجه انسانی چیست؟ اولی باور توانمندی، رشد، به اوج رسیدن و از طرف دیگر امکان غرور و سرکشی و سقوط به جایگاه پست (اولک کالانعام بل هم اضل)
اگر پذیرش توانمندی در رسیدن به عزت نفس را امانتی از طرف خدا بدانیم مصداق این دو آیه ( ایاک نعبدوا و ایاک نستعین) یعنی که به درجه ای برسیم که تنها خدا را دیده و تنها او را در مسیر آگاهی عبادت کنیم و با اراده خود در مسیر الهی قدم بر داریم و اینکه بدانیم تنها با
استعانت از خداوند و با استعدادی که در اختیار ما به امانت گذاشته به پله ی ترقی و رشد رسیده ایم،
آنگاه است که شاخ غرور و سرکشی را شکسته ایم و همواره تمام قدرت ، مالکیت و ثروت را به حسب اراده ی او نسبت داده ایم و لذا انتخاب رشد ما متعالی می گردد.
“خدایا قوت از تو نصرت از تو
به هر کاری که باشد رخصت از تو “
و این مهم و تعادل صورت نمیگیرد مگر با تواضع و فروتنی…
خدایا مرا زمانی قدرت و عزت ده که با شناخت ضعف خود فقط در مقابل تو، بطور آگاهانه به درک بزرگی و عظمت تو رسیده باشم???
و بتوانم هرلحظه توانمندی خود را تنها در پرتو اراده و قدرت تو بدانم
و لذا تا تواضع و افتادگی نیاموخته ام دچار توهم خود بزرگ بینی ام نکن???
ودر پایان
“هرگز نخورد آب زمینی که بلند است افتادگی آموز گر طالب فیضی”