اثر سایه قسمت سوم

  1. فقط نور می‌تواند سایه را بیرون کند

نویسنده : مارین ویلیامسون

مارین ویلیامسون : مدرس استاد و فعال معنوی و اخیرا سیاستمدار حزب دموکرات دارای ۶ کتاب پرفروش نیویورک  تایمز (اشک برای پیروزی ، بازگشت به عشق، یک سال معجزه، قانون جبران خسارت الهی، هدیه تغییر و …)
آگاهی بشر به چراغی خاموش نشدنی می ماند اما مشکل اینجاست که این آگاهی هم می تواند از آن برای یک زندگی بهتر استفاده کرد و هم برای سوزاندن هستی آن زندگی .
وقتی عشق نباشد ترس پدیدار می‌شود و هنگامی که ترس به ذهن بچسبد به خطایی می‌ماند که همواره روح را به سقوط دعوت می‌کند و این را هرچه هست سایه می نامیم.
سایه همچون خرمن آتش غول پیکری نیست اما آرام آرام ما را می سوزاند وقتی سخنان احمقانه بر زبان می آوریم و کسی را آزرده خاطر می کنیم که دوستش داریم یا قدمی برمی داریم که زندگیمان به ویرانی کشیده می شود. حتی موقعی که مغلوب مواد مخدر می شوید و می دانید برای تان بد است این همان اثر سایه و تنها با تاباندن نور است که می‌توان سایه را کمرنگ یا بی اثر کرد.

وقتی نور الهی یا عشق الهی را هر لحظه در زندگی در شرایط خوب و بد احساس می‌کنیم و به دنیایی بیرون مان عرضه می‌کنیم زمانی است که در نور زندگی می‌کنیم.

بر اساس عرف از رفتار عام جامعه آموخته ایم که برخی افراد را لایق عشق ندانیم زیرا گمان می‌کنیم که رفتاری ناشایست دارند یا خطایی از آنها سر زده و بایست آنها را از عشق محروم کرد این طرز تفکر ریشه در سایه دارد لذا بدانیم که خدا هرگز عشقش را از کسی دریغ نمی ورزد.

به قول شاعر  نیک فهم مهدی مختار زاده 

باران که شدی مپرس این خانه کیست     

سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست

باران که شدی پیاله ها را نشمار             

جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

باران تو که از پیش خدا می آیی       

   توضیح بده عاقل و دیوانه یکیست.

بر درگه او چونکه بیفتند به خاک           شیر و شتر و رستم و موریانه یکیست

این بی خردان خویش خدا می دانند      اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

 

از قدرت حق هر چه گرفتند بکار            در خلقت تو و بال پروانه یکیست

گر درک کنی خودت خدا را بینی          درکش نکنی کعبه و بتخانه یکیست

و عاقلانه ترین راه آن است که ما نیز به بندگانش عشق بورزیم و آنها را دوست داشته باشیم
عشق خدایی یک ضعف نیست و باعث نمی شود واقعیت های زندگی را نادیده بگیریم و به این باور برسیم چون او ما را دوست دارد پس بایستی همیشه خوبیها به ما بدهد
عشق الهی همواره به صورتی خوشایند از نظر ما ظاهر نمی شود این عشق گاهی برای اصلاح رفتار ما کوبنده است.

چه به خودمان حمله کنیم چه به دیگران (گمانه‌زنی و پیش داوری) زمینه مناسبی برای خودنمایی سایه بوجود آورده ایم.

صبح ها که از خواب بیدار می شویم اغلب اولین کاری که می کنیم سراغ گوشی، اینترنت و فضای مجازی جهت کسب خبر جدیدی می رویم با این کار ترس را از سراسر جهان در ذهنمان دانلود می کنیم و اجازه می دهیم فکر ما که در آن ساعت آمادگی تاثیرپذیری احساس فراوانی و دریافت را دارد پر شود از اخبار دلهره آوری که در فضاها به وفور یافت می شود.
در چنین شرایطی معلوم است که افسرده میشویم بدبین شده ، ترس و وسواس مان زیاد می شود که درنتیجه همان سایه است.

به محض اینکه ذهنم را با شکرگزاری پر کردم دیگر اثری از خود انزجاری نیافتم با حضور عشق، ترس رفته بود.

مشکل اصلی من وجود منفی گرایی در ذهنم نبود. بلکه آن بود که مثبت گرایی نداشتم.

هر زمان عشق نزدیک می شود و فرا می گیرد سایه در جهت حفظ خود فعال می‌شود تا از نابودی اش جلوگیری کند.

گروه سایه ها:
مجموعه ای از سایه ها به صورت گروه فعالند و رشد می‌کنند.

به قول رالف والدوامرسون:
سایه ی ملی گرایان آن گاه که در نقش میهن‌پرستی نمود پیدا می‌کند.
وقتی تمام ملت غرش میهن‌پرستی سر می‌دهند پاکی دستان و خلوص نیت شان را سر می‌دهند
این گروه شعار همدردی سر می دهند اما دست به خشونت و خیانت می زنند.

عبادت همیشه مناسب ترین جایگزین تاریکی است.
واسطه دعا نور و عشق به سمت قلب سرازیر می‌شود.

اگر فقط دنیای فانی را بشناسیم آنگاه ترس نیز ما را خواهد شناخت و بر ما غالب خواهد شد و اگر دیدگاه ما را معطوف به جهانی بالاتر از این زمین خاکی کنیم آنگاه نور را تجربه خواهیم کرد و درخواهیم یافت که هستی برای بخشیدن عشق طراحی شده است.

عبادت حضوری ابدی است و علاوه بر فعال شدن قلب در روح نیز اثر می گذارد.
وقتی افراد با فروتنی تمام دست به دعا بر می دارند و از خالق خود بخشایش می‌خواهند رحمت خدا نازل می شود.

نیت های خوب کافی نیستند شرارت یک انرژی است همانطور که عشق از انرژی است ،شرارت از ترس بر می خیزد.

ریشه‌های شرارت مادی نیستند بایستی در ضعف های معنوی آن را جست.

تصمیم یا نیت خوب جهت ترک بعضی از عادت های بد کافی نیست، بایستی عمل کنیم.

سایه می تواند باعث باطل شدن بهترین نیت های ما شود. و این فقط عشق است که می تواند بر سایه پیروز گردد.

سرچشمه عشق، خداوند است و نیروی الهی توان بیرون کردن شرارتها را دارد پناهگاه سایه در ضمیر آگاه تان نیست بلکه در ضمیر ناخودآگاه تان است.

هرگز به صورت آگاهانه تصمیم به کار احمقانه نمی‌گیریم
– هیچ وقت به صورت آگاهانه حرفی نمی زنیم که باعث نفرت همسرمان شود.
-عبادات و دعا خواندن سبب گشاده دلی می‌شود اما دعایی که رنگ و بوی عبادت نداشته باشد نمی‌تواند سایه را از دل بیرون کند.

وقتی ویژگی خاصی از سایه گسترش می یابد ،مای بدبین به نوع بشر، مای حسود، مای عصبانی را تحریک پذیرتر می کند.
آنگاه است که مداوای آن به کفاره نیاز دارد یعنی خدا بایستی دلتان را روشن کند که برای این کار به کفاره نیاز خواهد بود.

بهبودی دنیا تنها در نهایت از تغییر ما و اصلاح دیگران حاصل نمی شود بلکه از شوق بی پایان ما برای اصلاح شفا می یابد.

نمی توانید علامتی روی گردنتان آویزان کنید که رویش نوشته باشد: ببخشید تقصیر من نیست پدر و مادرم مقصر بودند.

تنها راه نجات شما در مرحله اول پذیرفتن و به عهده گرفتن مسئولیت تمام آن آسیب دیدگی هاست.

مداوا هنگامی آغاز می شود که دریابیم سایه نور را کجا پنهان کرده است و دردهای دل را به روی خدا بگشاییم خدا همواره حاضر است و همیشه کمکتان خواهد کرد خود را ببخشید و دیگران را نیز ببخشید.

ما بلاهایی را که سرمان آورده اند را فراموش نمی‌کنیم اما بلاهایی که خودمان سر دیگران آورده ایم را از یاد می بریم.

بهترین شرایط برای سایه زمانی پیش می آید که مقصر تمام رفتارهایمان را دیگران بدانیم.

فرافکنی گناهان به سمت دیگران از خصوصیات زندگی در این دنیای فانی است.
جدایی از مردم سبب می شود از تجربه ای عشق ارزانی شده به ما بی نصیب بمانیم تنها احساسی که از جدایی نصیب ما می شود تنهایی است.

انسان موجود کاملی است شایسته نیست با انتخاب خود از رحمت، عشق و نعمت های الهی خود را محروم بسازیم.

برای رسیدن به این نعمت بایستی خود و دیگران را ببخشیم و خود را به بخشندگی عادت دهیم تا ما را به عشق برساند و بتوانیم دنیای تاریک را ترک کنیم.

بخشندگی واقعی یعنی اینکه هیچ کس گناهکار نیست از چشم خدا همه ما بی گناه هستیم.

در برابر عشق مقاومت نکنیم

با اینکه اکثر انسان ها خود را به ادیان خود می چسبانند اما هنوز به ساده‌ترین دستور آنها که رسیدن به نور است عمل نکرده ایم بلکه به سایه چسبیده ایم .
حال آنکه منبع عظیم نور در یک قدمی ما قرار دارد.

پیام معجزه آسا را دریافت می کنم از جمله من عشق را بر می گردانم و خود را وقف آن می کنم محیط خود و خانواده را از هر گناهی دور می کنم و مهمتر از همه دیگران را می بخشم .
به جایی رسیده ایم که بایستی یکی را انتخاب کنیم :راه ترس یا مسیر عشق را
در لحظه بین انتخاب ترس و عشق گزینش عشق کمک به گشوده شدن و سعادت بشری می کند.

امین فر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *