سازندگان شانسهای طلایی

آنچه درباره شانس به وفور می‌شنویم :

احمد در زندگی شانس آورد که پدرش ثروتمند بود،

 علی دایی شانس داشته که تیم‌های مقابلشان آنقدر ضعیف بود و توانست بیشترین گل ملی را در دنیا به ثمر برساند.

 دوستم حمید شانس آورد که دختر ثروتمندی را گرفت.

 بیل گیتس شانس آورد که در آمریکا به دنیا آمد وگرنه موفق نبود،

 ما شانس موفقیت نداریم چون در ایران زندگی می کنیم….

و از این حرفها که معمولا ورد زبان افرادی با خصوصیت همیشه قربانی است .

خب حالا مساله رو با تفکر نقاد بیشتر بررسی می‌کنیم:

 

آیا همه‌ی فرزندان افراد ثروتمند موفق و ثروتمند می‌شوند یا خیلی‌ها هستند که کل ثروت پدری خود را به باد می‌دهند یا داده‌اند. آیا غیر از علی دایی تو آسیا بازیکنان کره‌ای، عربستانی، ژاپنی عراقی، قطری و سایر شانس این را نداشتند که بیشترین آمار گل ملی را داشته باشند؟ آیا کسانی که دختران ثروتمند گرفته‌اند ثروتمند یا موفقند؟

آیا همه‌ی کسانی که در آمریکا به دنیا می‌آیند موفق می‌شوند؟

 آیا می‌توانیم بگوییم هیچ فرد ثروتمند و موفقی در ایران نداریم؟؟؟!!

 پس میشه گفت شانس داشتنی نیست بلکه شانس ساختنی است.

اما چطور می‌توانیم شانس‌های موفقیت را برای خود بسازیم یا خلق کنیم؟

 

پنج راهکار ایجاد شانس‌های موفقیت:

۱-ترک عادات اشتباه و جایگزینی عادات مفید 

 

امورات و عادات اشتباهی که طی سالیان متمادی به عنوان عادات رفتاری شده است مانع بزرگی سد راه اجرای برنامه‌های ما خواهد بود مواردی چون خواب زیاد در شبانه روز، عدم تنظیم ساعت خواب، پرخوری، حرافی، حضور مکرر در پارتی‌های شبانه، حضور بی‌رویه در اجتماعات و جشن ها، صرف اوقات نامحدود در سرگرمی‌ها و بطالت، تماشای مداوم تلویزیون، حضور بی حد و مرز در دنیای مجازی اینترنت و کلوپ، علاقه به بحث های بی سرانجام سیاسی، مذهبی و قومی، علاقه به اخبار و منفی نگری‌های ذهنی و عدم کنترل ورودی‌های ذهن و مواردی از این دست، مانع بزرگ تمرکز و مدیریت زمان و در نتیجه عدم سیر تکامل رسیدن به اهداف و خواسته‌های بزرگ خواهد بود.

ساده ترین راه ترک عادت‌های اشتباه جایگزینی مناسب عادات خوب به جای آن می‌باشد با شروع مطالعه‌ی کتاب های انگیزشی، بهبود فردی، موفقیت و روانشناسی که داشتم با توجه به هدف گذاری که کرده بودم خیلی زود توانستم با جایگزین کردن مطالعه، تحقیق، نوشتن و تمرین های تمرکز مهارتی و مراقبه به عادت‌های اشتباهی مانند تماشای تلویزیون، سرگرمی‌های دنیای مجازی، بحث‌های سیاسی و مذهبی، اخبار، منفی نگریهای ذهنی و سرگرمی‌ها پایان داده با یادگیری و مدیریت زمان طی دو سال به هدف‌های کوچک ماهانه و سالانه که داشتم دست پیدا کردم و اکنون نیز تا حدود زیادی ورودیهای ذهنی خود را کنترل نموده‌ام.

 

۲- اولویت بندی کارها و استفاده از ماتریس آیزنهاور

الف -کارهای فوری ضروری 

ب -کارهای غیرفوری ضروری 

ج- کارهای فوری غیر ضروری

د -کارهای غیر ضروری غیر فوری

گروه الف

 اموراتی مانند بیماری حاد مربوط به خود یا اعضای خانواده، صدور چک بلامحل، بدهکاری، تصادف و ….در این گروه قرار می‌گیرند که از اولویت اول برخوردارند جهان را بایستی هر چه سریع‌تر انجام داد و یا حل کرد.

گروه ب

 امور اموراتی مهم بوده ولی فوری نیستند مانند ورزش و غذای مناسب جهت سلامتی و تندرستی، برنامه ی منظم، مطالعه و آموزش دیدن، صله رحم کسب مهارت های زندگی از این دسته اولویت ها هستند که در رده دوم قرار میگیرند که بایستی در برنامه روزانه یا ماهانه قرار گیرند.

گروه ج 

امورات ای که فوری هستند و مهم نیستند مانند تماس افراد غیر مفید دعوت به جشن و از این دست اولویت ها که در گروه سوم قرار می‌گیرند و این امورات را می‌توان در وقت اضافه انجام داد و انجام ندادن آن چیزی از ما کم نخواهد کرد.

گروه د:

گروه چهارم مانند تماشای تلویزیون ،سیر بی حد در دنیای مجازی، اینترنت و سایر سرگرمی ها از این دست می تواند در این گروه قرار گیرد که می توانیم با ترک آنها کارهای مهم اولویت‌دار را جایگزین آن کنیم.

 

۳-مدیریت زمان 

سومین راهکار ایجاد شانس موفقیت مدیریت زمان می باشد 

یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی که باعث موفقیت افراد بزرگ شده مدیریت زمان آن‌ها می‌باشد برای این افراد ارزشمندی زمان در درجه بالایی قرار دارند به طوری که برای ساعات شبانه‌روز خود برنامه دارند.

استادی را می‌شناسم که در وقت‌های پرت و میان برنامه‌های که می‌تواند تمرکز کند به نوشتن و تولید محتوا می‌پردازد شاید باورش سخت باشد اما ایشان در زمان‌های اضافه که در هنگام پرواز برای برگزاری سمینار به شهرهای دیگر می‌رود در ساعات پرواز با تمرکز به نویسندگی کتاب می‌پردازد. این را از مطالعه‌ی یکی از کتاب‌هایش به نام از شنبه متوجه شدم که اشاره کرده بود این فصل از کتاب را در پرواز تهران به بندرعباس دارم می‌نویسم استاد محمد پیام بهرام پور آنقدر موفق است که در سن کم توانسته مخاطبان زیادی در سراسر کشور به خود جذب کند این استاد از کاریزمای خاصی برخوردار است چنان که دو ویژگی متمایز دیگر ایشان مطالعه زیاد و تمرین مداوم است.

جهت پی بردن به اهمیت زمان به درسی بزرگ از یک استاد سرشناس حوزه ی موفقیت اشاره می‌کنم؛ (۳سوال اساسی که همیشه باید از خود بپرسیم )

سال گذشته سوال‌ها را از فایل صوتی استاد معظمی یاد گرفته، یادداشت کرده بودم و امسال که داشتم آنها را با تمرکز بیشتر مرور می‌کردم به مفاهیم بیشتر از آنها دست یافتند تنها به سوال سوم استاد که مربوط به زمان است اشاره می کنم :

اگر می‌دانستیم که تنها شش ماه دیگر بیشتر زنده نیستیم چه کار هایی انجام می دادیم؟

 استاد منظورش این است که ارزش وقت و زمان را نشان می دهد و اینکه مدیریت زمان داشته باشیم و این موضوع رکن دوم موفقیت برایان تریسی هم هست که این اهمیت مدیریت زمان را نشان میدهد.

 

۴-قدرت تغییر و حذف روزمرگی

چهارمین راهکار ایجاد شانس موفقیت قدرت تغییر و حذف روزمرگی است .

یکی از سخت ترین کار ها تغییر مثبت و انجام کار جدید است افراد موفق دائم در حال تغییر و طی کردن پله های ترقی هستند و هیچ گاه خود مانند آب راکت ثابت نمی‌مانند تا گندیده نشوند اینگونه افراد کارهای تکراری که آنها را در جا نگه می دارد را دوست ندارند و همواره به دنبال این هستند که روزمرگی نداشته باشند به قول عارف بزرگ مه می گوید: آن کس که بداند و بخواهد که بداند …..خود را به بلندای سعادت برساند.

 عادت به روزمرگی داشتن در جا زدن و ماندن دائم در گام اول دانایی دست و پا زدن است که بیش از ۹۰ درصد افراد در آن گرفتارند و به آن ناتوانی ناآگاهانه گفته می‌شود اینگونه افراد نا آگاهانه نمی‌دانند که ناتوان بوده و نیاز به آموزش و تغییرات دارند خصوصیات افراد این گروه داشتن ادعای زیاد طعنه و مسخره کردن دیگران قضاوت عجولانه و دائمی در مورد دیگران به دنبال بهانه بودن و کنترل بیرونی و از این دست کارها هستند و اقدامی جهت تغییر خود نمی کند به قول مولوی:

 آنکس که نداند و نداند که نداند

 در جهل مرکب ابدالدهر بماند.

 با این اوصاف تغییر کار آسانی نیست چون برای تغییر دائم، یادگیری دائم نیاز داریم و یادگیری دائم عادت به استفاده از مغز را میطلبدد که همان صرف انرژی توسط مغز است و خاصیت مغز است که به آسانی به کار سخت تن ندهد مگر اینکه اصرار و اراده ی قوی پشت آن باشد یا مسیر اصلی عادت آن در مغز تشکیل شده باشد.

 

۵-شناخت اهمال کاری و پشت گوش انداختن کارها و برون رفت از آن

پنجمین راهکار ایجاد شانس موفقیت شناخت اهمال کاری و…است .

چندین ماه قبل احساس می‌کردم در انجام برنامه هایم که ماهانه آن را به صورت ماین مپ( نقشه ذهنی)که در یک برگه کاغذ طراحی کرده تا آنرا اجرا کنم سستی کرده و کارها را یک در میان انجام می دادم که در بازخورد ماهانه از برنامه هایم بیشتر از متوسط کسب نمی کردم این بود که متوجه شدم تا حدود زیادی از اعمال کاری گذشته مجدداً در وجودم رخنه کرده است.

برای حل مسئله از راه حل قبلی که مطالعه و عمل به کتابی در این زمینه بود مراجعه کردم کتاب مورد نظر کتاب «از شنبه» نوشته ی استاد محمد پیام بهرام پور بود که حدود دو سال پیش آن را خوانده بودم .لذا تصمیم گرفتم مجدد آن را مطالعه نموده و راه حل آن را دوباره مرور نمایم. به همین دلیل آن را در گروه های واتساپی که هر ماه یک کتاب را در گروه معرفی می کردم جهت سایر اعضا نیز به اشتراک گذاشتم تا خودم نیز با توفیق اجباری مطالعه ی آن را دنبال کنم همانطور که پیش‌بینی می‌کردم تا حدود زیادی اهمال کاری را طی همان ماه کم کردم. ضمن اینکه کتاب نیز جهت سایر اعضا از طریق سایت به اشتراک گذاشته و روزانه مطالبی که خوانده بودم را در گروه به اشتراک می گذاشتم تا برای چندمین بار برای خودم هم مرور شود.

 

راه حل های کم کردن یا حذف اهمال کاری

۱-با چرایی شروع کنید و جواب آن را بیابید تا آن را اصلاح کنید مثلاً چرا برنامه امروز را انجام ندادم ؟چرا باز هم دیر از خواب بلند شدم؟ چرا تمرکز کافی نکردم؟ چرا انگیزم کم شده است ؟

۲-هدف‌گذاری کامل و صحیح انجام دهید که دارای ویژگی های زیر باشد خاص بودن، قابل اندازه گیری بودن، دارای بازه زمانی بودن و مکتوب کردن هدف

۳-حذف اعتقادات کشنده زیر برای رهایی از اهمال کاری -عدم قبول تقصیر؛ گفتن اینکه یه روز خوب میاد؛اگر از آن لذت نبرم انجامش نمیدم -بدگویی به خود؛ با یک بار هیچ چیز نمی شود

۴-افزایش بازدهی و عملکرد از طریق کسب مهارت های جدید ازجمله:

– مدیریت زمان و برنامه ریزی -استفاده از زمان های مرده -ارتباط موثر

– مهارت نه گفتن 

-کنترل احساسات 

– مدیریت خشم 

– انتقادات و جلوگیری از جر و بحث

– نحوه درخواست کردن

– نحوه صحبت با دیگران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *