برتری
داستان حقیقی برتری در دبی، قصه برتری بر دیگران نیست، بلکه قصه برتری بر خود است. برتری بر نفس با هلاک کردن آن به دست نمیآید. بلکه برتری، آن میل بیشتر است که شخص، پس از پیمودن راه برای ادامه آن در خود احساس میکند؛ برتری، آن کوشش بیشتر است که شخص در وقت استراحت خود انجام میدهد؛ برتری، زمان بیشتری است که شخص در خارج از ساعات کار به اندیشیدن در کار خود اختصاص میدهد؛ برتری آن بازدهی بیشتر است که شخص پس از اینکه فکر میکند کارش را کامل انجام داده، به بازنگری میپردازد. برتری آن اندیشه دیگر، آن کوشش بیشتر و آن حک و اصلاح آخر است.
برتری همانند روتوش آخر کار استادی نقاش است که تابلوی خود را تمام کرده سپس از دور به آن نگاه میکند و بر میگردد تا هماهنگی لازم را به آن بدهد تا از این طریق بتواند توجه ناقدان را سخت به سوی خود جلب کند.
برتری همچنین باور همیشگی به این امر است که چیزی وجود دارد که شخص باید آن را اضافه کند یا مورد تجدید نظر قرار دهد، ولی دقیقاً نمیداند که آن چیست و پیوسته به آن میاندیشد و آن را جستجو میکند، تا آن را بیابد. برتری بر نفس نیز به دور انداختن ناامیدی در هر شرایط و چنگ زدن به امید، مثبت گرایی، میل به دست آورد و محقق ساختن موفقیت است.
چیرگی بر محالات و ناشدنیها
برای امر محال تعریفی واحد یافت نمیشود. خارج از چارچوب محالاتِ بدیهی، میبینیم که چیزی ۱۰ سال پیش، محال بوده، امروزه دیگر محال نیست و آن چه که نسبت به یک نفر محال است، نسبت به دیگری محال نیست. هنگامی که من نمیتوانم بر محال چیره شوم شاید علتش این باشد که نتوانستم راهِ مناسب را برای چیرگیِ بر آن بیابم. راه چیره شدن بر محال، نپذیرفتن ناامیدی است. پس: راه حلی در جایی با روشی وجود دارد پس با من هم اندیشه شوید تا ببینیم کجاست؟
ذوب کردن تلاشها در کوره موفقیت
موفقیت، موفقیتِ همگانی و شکست، شکستِ همگانی است و حلقهی سست، همهی حلقههای زنجیر را هر قدر هم که محکم باشد، سست میکند. هر کدام از ما دوست داریم که در مسابقه شرکت کنیم از این رو لازم است که هر عضوی از گروه بداند که موفقیتِ گروهش وابسته به موفقیت اوست و اینکه موفقیت گروهش برای موفق ساختنِ دیگر گروههای اجرایی امری اساسی است.
هنگامی که همه این تجربهها و مهارتها دست به دست هم دهند و روش کار، هماهنگ و تلفیقِ کاری حاصل شود دیگر تولید کننده و سازنده نه مجموعهای از گروههای اجرایی دارای عملکرد فعال و نه صرف مدیریتی فعال بلکه تنها یک گروه اجرایی است ما امروز در دبی گروهی از این نوع داریم که بزرگترین گروه اجرایی در خاورمیانه است اما در پشت این گروه، گروهی بزرگتر است یعنی، همهی اهالی دبی. پس تردید ندارم که بگویم بزرگترین گروه اجرایی در نوع خود در دنیا نزد ماست.
تجربههای متمدنانه
اصلاح ساختاری اداری در دبی یک تجربه بود. اما اکنون یک مدرسه است. برای انجام یک رسالت، راه زیادی هست، ولی ما تکمیل مدرسهی مدیریتیِ ویژه و برجسته با عملکرد عالی و با روش متمدنانه را انتخاب کردیم زیرا ملت ما حق دارد که از برخوردی متمدنانه بهرهمند شود که شایسته خود و تمدن ریشه دارش باشد.
ساخت شرایط موفقیت
پیش از این گفتیم که نباید در کارها شتاب کنیم، اما توسعه، همان ایجاد خلاقیت است. برای حرکت در آوردن بادبان کشتی میتوان به انتظار وزش باد سازگار و همسو نشست، اما برای پیش بردن سریع کشتی به خاطر اغننام فرصتی که یک باره به دست آمده، یا به فرجام رساندنِ مسابقه در پروژه معین و یا به پایان رساندنِ مسیر از روی هم چشمی، بادِ تنها کارساز نیست، بنابراین باید بدانیم که برخی از پروژههای توسعه بعد از مراحل تأمل، بررسی، برنامه ریزی و اطمینان از همه جزئیات و جایگزینها به شکل طبیعی، ثمر میدهد، اما برخی پروژههای دیگر نیاز به نوعی عمل سزارین دارند که این کار نیازمند پرشی فراتر از معیارها و کارهای تحقیقاتی و فراهم سازی شرایط واقعی در مدت زمان بسیار کوتاه است.
مثبت نگری
دبی، یک عنصر دگرگون ساز مثبت نگر است که در ترویج مثبت نگری در منطقه خود و خارج از آن نقش دارد. ما هنگ کنگ، سنگاپور یا درهی سیلیکون و یا هر جای دیگری نیستیم. نگرش ما متفاوت، راههای ما متفاوت و اولویتهای ما متفاوت است. ما در به حرکت درآوردن چرخ پیشرفت در امارات نقش داریم.
ما با تمام مثبت نگریهایمان که سعی در تکامل آن داریم و با تمام منفی نگریهایمان که با کار بیشتر، خوشبینی، اعتماد به نفس به انرژی مثبت، در رهایی از آن داریم، در راهی که انتخاب کردهایم استوار ایستادهایم. دین در نظر ما دین و دنیا است و به تعالیم آن پایبندیم. میان دین و مدرنیسم و میان دینمان و آن چه تمدن سالم ارائه میکند، هیچ نوع تناقضی نمیبینیم از این رو هرگز برای دنیایمان از دینمان هزینه نمیکنیم، زیرا در این صورت هم دینمان را از دست خواهیم داد همه دنیا ایمان را.
نوآوری و راه حلها
قوانین و سازمانهای بشری نمیتوانند مقدس باشند. این قوانین و سازمانها به هدف قانونگذاری برای امور معین در زمانهای معین تدوین شدهاند و از آن جا که ترقی و پیشرفت به معنای تداوم و پیوستگی است، ناچار زمانی فرا میرسد که دیگران سازمانها آن هدف اساسی را که به خاطر آن درست شده بودند، نمیتوانند برآورد کنند و خود، به جای این که ضامن جریان طبیعی توسعه باشند، مانع و مشکلی در سر راه میشوند. مناطق آزاد، ابزار موفقی برای گذر از گردنههای برخی از بندهای قوانین سازمان و مراحل قانونی فراهم میآورد ولی این کار، کاری بی هدف و کورکورانه نیست.
ثبات و امنیت
کاپیتان خوب، کاپیتانی نیست که میتواند در آبهای آرام، کشتی خود را هدایت کند. بلکه آن کسی است که آن را در بحبوبهی طوفانها به ساحل سلامت میرساند. هنگامی که صداهای خشمگین بلند میشود، لازم است کسی باشد که صاحبان آنها را به خویشتنداری و آرامش دعوت کند آنگاه که اعتماد بر قرار شد لازم است کسی باشد که آن اعتماد را تقویت کند.
زمانی که اضطراب حاکم شد، لازم است که شجاعت بروز کند، امنیت و آرامش حق ملت ما و حق سرمایهی گذاران در کشور ماست و بر ما واجب است که آن دو را در هر شرایطی فراهم کنیم. ما کشوری آرامش طلب هستیم و هیچ پیوندی با تشنج آفرینی نداریم، اما اگر تشنج آفرینی پیرامون ما در اعتماد مردم نسبت به ما تأثیر گذاشت، سیاست ما بر اطمینان دهی سریع به مردم، رویارویی با بحران پیش از این که به ما برسد و نیز بر تاکید اعتماد به کشورمان. از رهگذر اعلان پروژههای سرمایه گذاری و توسعه و تعهد به توافقها در هر شرایطی مبتنی خواهد بود.
تداوم و پیوستگی
برتری در نظر ما تنها به معنای پیشبرد کیفیت، کار برتر و خدمات عالی نیست، بلکه به معنای توان پیشبرد همیشگی آن است همچنان که در هر جایی توسعه یافت میشود، در دبی هم توسعه هست؛ بنابراین نگرش ما قصد رقابت با توسعهی هر کشوری نیست بلکه رقابت با مراکز برتر جهانی است.
یکی از معیارهای کیفیت، ارائه خدماتی فراتر از انتظارات و میزان رضایت مندی طرف مقابل است.
گزیده ای از فصل یازدهم کتاب نگرش من و چالش های برتری نویسنده محمد بن راشد