حواشی و چالشهای موجود کمتر اجازه میدهد توأم با حسِ خوب داشتن، زیبایی توانمندی انسانی را ببینیم در زمانی که تنها جملات کوتاه بزرگان و اندیشمندان گذشته در شبکههای مجازی اجتماعی برایمان حجت و برای بسیاری ختم کلام و اسطوره میباشد؛ جای سوال است که چرا به استعدادها، توانمندی و نوابغ زندهی محیط اطرافمان بیتوجه و یا در مقابل موفقیت دیگران حس خوبی نمیگیریم؛ اکثریت ۹۰ درصدی اهل مطالعه نیستیم و یادگیری دائم برایمان مهم نیست اما در شعار خواهان جامعهای ایده آل و آگاه هستیم.
به عنوان نویسندهای که توسعهی فردی و پیشرفت شخصی را نیاز امروزهی جامعه خود میداند تا جامعهای پویا و شکوفا داشته باشیم مقالهی این ماه سایت دنیای سپاس را به معرفی شخصیتی با باور و توانمندی عالی اختصاص داده که دارای اهداف متعالی است.
شخصی که با شناخت خود و شناخت توانمندی خود آن هم در دههی هفتاد زندگی با ایدههای بلند به دنبال اهداف بزرگی است. این بزرگوار، بالغ بر یک سال است که با پشتکار و انگیزه بالا در حال ثبت رکوردهایی است که تا ۱۵ ماه پیش فکر این ایدهها را هم نکرده بود ….شایسته میدانم نوشته های خود ایشان را نقل کنم:
« سلام بر همشهریان و هم استانیهای عزیز و مردم خونگرم جنوب خصوصاً جوانان و میانسالان هم سن و سال خودم
بنده عبدالغفور آزمایش متولد شهرستان بندرخمیر، ۶۵ سال سن دارم و اکثر مردم منطقه و همشهریان مرا میشناسند. بعد از سپری کردن جوانی اکنون بازنشسته از فعالیتهای اقتصادی (فنی، تولیدی، خدماتی و تجاری) میباشم؛ قبل از این دورهی تحول؛ افکار منفی ناتوانی در ذهنم خطور کرده بود و احساس پیری سال به سال درمن بیشتر میشد، همینطور کسالت، کمردرد، زانو درد و غیره به سراغم آمده بود و با گذشت زمان بر ناتوانی و ضعف ذهنی و جسمی ام افزون می گردید.
تا این که دوستی به نام محمدنور امینفر که خود نویسندهی فعال و عضو گروه کوهنوردی بود از توانمندی ام آگاه شده، مرا تشویق به ورزش و کوهنوردی میکرد. ابتدا مقاومت میکردم و توان خود را قبول نداشتم با خود میاندیشیدم چگونه فردی که با کمک دیگران از روی زمین بلند میشود و روی صندلی به صورت نشسته نماز میخواند توان رفتن به کوه را داشته باشد؛ همینطور اصرار این دوست عزیز به ورزش کوهنوردی برای جذب بنده ادامه داشت و بالاخره با حربهی جدیدی که به کار بست و در واقع تحریک غیرت مردانگی ام بود؛ توانست مرا در برنامهی هیئت کوهنوردی شهرستان خمیر جهت صعود به قلهی کاش مستان دنا به همراه گروه بکشاند.
با شرکت در این برنامهی کوهنوردی استعداد و توانمندی جوانی خود را بازیافتم و این حرکت شروعی بود برای برنامههای تمرینی بعد و صعود به قلهها و دوچرخه سواری جاده که طی این ۱۵ ماه با موفقیت اجرا کردیم.
لُب کلام، پیام من برای همنوعان عزیز این است و به این نتیجهی مهم رسیدم که مانع اصلی بی انگیزگی، ناامیدی و افتادگی زودهنگام اکثر ما میانسالان و جوانان، عدم شناخت و خود باوری است و این که خود را قبول نداریم و تمرکز بیشترمان بر باور ناتوانی، نیستی، نداری و در یک کلام باور فقر است که در تمام جنبهها از جمله فرهنگی، مالی، بیماری و غیره بر اذهان، محیط و جامعهی ما احاطه کرده است و در دیدگاه بسیار مخرب و منفی گرایانه، بصورت ناآگاهانه غرق بوده و اقدامی جهت برونرفت از چنین درهای به دلیل ترس فراگیر، ترس از شکست و ترس از ناتوانی انجام نمیدهیم.
لذا از آن پس دریافتم که ذهنی که فرماندهی جسم بوده اگر پر از افکار منفی و باور فقر و ناتوانی باشد هیچگاه نخواهد توانست اهداف بزرگ و عالی را طراحی کند و به جسم جرأت اقدامی را نمیدهد و ذهنِ سرشار از باور فراوانی و نامحدود است که با قدرت و عزت نفسِ وافر اقداماتی را جهت رسیدن به اهداف بزرگ دنبال میکند و این جسمِ هرچند ضعیف را به دنبال خود خواهد کشاند.
همان طور که در یک برنامهی دوچرخه سواری جاده ی ناهموارِ پر از شیبِ ۳۵۰ کیلومتری سفری چالش برانگیز را شروع کردیم و قبل از آن برای مکان توقف ظهر و شبِ مان برنامه داشتیم و طبق همان برنامه و باور ذهنی، هر آنچه را برنامهریزی کردیم اجرا نموده و در موعد از قبل تعیین شده در همان نقطه به موقع به آنجا رسیده اتراق یا شبمانی داشتیم.
این ذهن ما بود که با باور توانمندی جسم خستهی ما را به موقع با هر زحمتی که بود به موقعیت تعیین شده در زمان مقرر میرساند و اعتماد به نفس ما را برای اجرای دشوارتر بیشتر میکرد و در آخرین اجرا با موفقیت جلوی دیدگان متعجب سایرین قلهی دماوند را نیز فتح کردیم و این موفقیت حاصل تلاش، تمرین و بهتر از آن ذهن و باور آمادهای بود که آن را ساخته و پرداخته بودیم؛ ناگفته نماند که در این راه آیههای قرآن و رهنمودهای الهی همواره بزرگترین هادی و مشوقم بود.
و هر از گاهی که تحت فشار قرار میگرفتم یا باور منفی ناتوانی بر من غالب میگشت آیههای راهگشایِ قرآن بود که راه را بیشتر برایم هموار میکرد بخصوص آیههای سوره والتین که اشارهی کامل به خلقت شگفت انگیز و پر از توانمندی انسان دارد. این آیهها برایم تلنگری بود که ای آزمایش فرزند میرهاشم چه کار می کنی با خودت، وقتی خداوند چنین وعده ی نیرو و توانمندی به ما داده ؛چرا تحرک و حرکت را ترک کرده و به استعداد خود پشت پا می زنی ؟! بلند شو و حرکت کن و ورزش را مانند دوران جوانی ات که برای خودت در بازی فوتبال جایگاهی در منتخب استان داشتی زنده کن؛ واین بار نیز با این فرصت در کوهنوردی و دوچرخه سواریِ استقامت جاده اقدام کن و هرگز به خودت مگو که پیرم و دیگر ناتوان هستم.
و سرانجام برنامههایی که تا ۱۵ ماه پیش به مخیلهام نمیگنجید به شرح ذیل در همین مدت کم موفق به انجامش شدم :
۱ – برای اولین بار همراه با هیئت کوهنوردی شهرستان خمیر جهت صعود به قله ی دنا اقدام کردم . در این برنامه هر چند صعود نکردم اما با چهار روز تمرین (قبل از آن) توانستم تا ارتفاع حدود ۳۸۰۰ متری یعنی ۷۰۰ متر مانده به قله بالا بروم آن هم بدون کفش و تجهیزات کوهنوردی که مورد تشویق و تعجب دوستان قرار گرفتم.
(در تیرماه ۱۴۰۰ پس از تصمیم جدی جهت ادامه کوهنوردی تمرین ۳ تا ۴ روز در هفته دوچرخه سواری جاده با پنج کیلومتر شروع کردیم و در طول چند ماه به ۶۰ کیلومتر در آخر هفته ها رسانده بودیم.)
۲- در شهریور ماه ۱۴۰۰ همراه تیم گشت و کوهپیمایی، دو روز به کوه باغ آوین در منطقهی رویدر که با وجود مسیر دشوار صخرهای و دست به سنگ آنجا، آن هم در شب تجربه کردیم حسابی ما را به چالش کشید و برای صعود های دشوارتر آماده نمود.
۳- در آبان ماه و آذر ماه ۱۴۰۰ دو بار به لاور آقا در ارتفاعات شهرمان خمیر همراه همنوردان رفتیم .
ویکبار برنامه کوه گاری خمیر که در تابستان با چالش دشوار گرما و کمبود آب مواجه شدیم…
۴- در آذرماه دوچرخه سواری جاده از بندرخمیر به جزیره ی هنگام، دور جزیره و برگشت که جمعاً در طول دو روز رفت و برگشت حدود ۲۰۰ کیلومتر دوچرخه سواری کردیم و اتفاق ناخوشایندی برایم رخ داد اما باز هم مصمم به ادامه بودم و از آن اتفاق فرصتی ساختم جهت آینده.
۵- در دی ماه ۱۴۰۰ با پنج هم رکاب (آقایان جعفری، امین فر، سعید ملایی، امید تاجیک و فلاحی) تحت شعار نمادین از تالاب خورخوران بندرخمیر تا پای کوه شب رویدر (قلهی آردی گوین)به مسافت حدود صد کیلومتر دوچرخه سواری کردیم همچنین مسیر برگشت از آنجا با همان مسافت
۶-در بهمن ماه ۱۴۰۰ دو شب کوهنوردی در لاور بّدوم ( لاور بادام ) رویدر به همراه همنوردان داشتیم.
۷- درفروردین ماه ۱۴۰۱ سه روز و نیم دوچرخه سواری ۳۵۰ کیلومتری جاده با میانگین روزانه ۱۰۰ کیلومتر در مسیر پر چالش بندرخمیر تا بستک از مسیر لمزان و برگشت از آنجا از مسیر جاده لار- کهورستان به خمیر را داشتیم.(که فوق العاده باعث شگفتی همسن و سالان و همشهریان گردید .)
۸- در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ صعودی آسان به قلهی لاله زار کرمان به ارتفاع ۴ هزار و ۳۷۵ متر با همنوردان همراه هیئت کوهنوردی شهرستان داشتیم.
۹- در خرداد ماه ۱۴۰۱ صعود به قلهی هزار کرمان به ارتفاع ۴۵۰۱ متر همراه هیئت کوهنوردی شهرستان را داشتیم .
۱۰- در تیر ماه ۱۴۰۱ رکابزنی جاده؛ از بندر خمیر تا بندر لنگه و برگشت طی دو روز همراه با دوستان همرکابم (امیدتاجیک، فرشیدفلاحی، امید شکری) را تجربه کردیم.
۱۱- مرداد ماه ۱۴۰۱ صعود به بام ایران قلهی دماوند معروف به دیو سپید از جبهه ی جنوبی که برای اولین بار همراه تیمی از شهرستان(کالنگ گشت پهل) موفق به صعود در همان بار اول شدیم و این افتخار را برای شهرستان بدست آوردیم و سبب خوشحالی و انگیزه ی همشهریان شدیم.
الحمدلله در همه ی اجراهای بالا مرحله به مرحله حسِ خوب توانمندی و انگیزهی خوبی جهت ادامهی کوهنوردی و دوچرخه سواری عایدمان نموده به طوری که در برنامه رکاب زنی امسالمان با آقای امین فر و همرکابان پایه دیگر چند اجرای زیر را به امید خدا ان شالله در برنامه خواهیم داشت.
۱- رکابزنی از خمیر تا پارسیان و برگشت آن در آبان ماه ۱۴۰۱ به مدت یک هفته تا ۱۰ روز
۲- رکابزنی دور جزیره قشم به مدت سه روز در آذرماه
۳- رکابزنی از بوشهر تا بندر خمیر به مدت ۷ تا ۱۰ روز در دی ماه
۴- کوهنوردی به قلهی تشگر هرمزگان
و کوه شب رویدر نیز در ۳ماه آخر ۱۴۰۱ به امید خدا در برنامه خواهیم داشت .
در پایان جا دارد از همه ی همرکابان و همنوردان و بخصوص مسؤلین هیئت کوهنوردی شهرستان بابت تشویق اینجانب تشکری ویژه نمایم .
دوچرخه سوار جاده و کوهنورد عبدالغفور آزمایش
سایت دنیای سپاس امین فر
ماشاالله به آقای آزمایش مرد با اراده خمیری هرمزگانی ایرانی ان شاالله همیشه سالم تندرست باشن سایشون بالا سر ورزشکاران شهرستان