ارتباط در انسان از روابط با خود شروع میشود آنجا که تلاش جهت شناخت خود را آغاز میکند با غوطه ور شدن در احساس و ذهن خود تمرکز میگیرد و دنیای اطراف خود را با حس کنجکاوی پنجگانه دنبال میکند.
چهارچوبی که برای خود میسازد برای رضایت ابتدایی خود است که اولاً حس و حال خوبی بگیرد باورهای بدیهی درونی خود را تشکیل دهد و جهت رسیدن به خواستهها و کامیابی خود از ارتباط با دیگران نهایت استفاده را ببرد.
رفته رفته تجربه خواهد کرد که بهتر است برای بهرهوری بهتر با دنیای پیرامون خود تعامل و سازش خود را با دیگران بیشتر کند لذا نیاز بیشتری به انضباط و پذیرش قوانین خواهد داشت.
در ادامه برای اینکه بتواند قوانین و انضباط را رعایت کند جهت کنترل هیجان، ذهن و نفس خود به خودسازی و شناخت عمیق از خود اقدام میکند لذا ممکن است در این مسیر به کشف شهودی هم برسد، البته چهارچوب الهی مافوق بشری به نام ادیان کمک بزرگی برای این خواهد بود که بدون تجربه و سعی خطای انسان طی مراحل آسمانی توسط رسولانی به انسانها فرستاده شده است که مرحله به مرحله تکامل آن طی مقتضیات زمانی صورت گرفته است بنابراین انتخاب آن آسانترین و نزدیکترین راه خواهد بود.
از تکامل و ترقی ارتباط نوع اول افراد (که ارتباط خوب با خود است) ارتباط نوع دوم حادث میشود تا بتواند با تکیه بر باورهای غیبی آسمانی با چاشنی آرامش و خویشتن داری و گذشت به تقویت ارتباط نوع سوم خود که همان ارتباط پر تعامل با سایر انسانهای متفاوت و متضاد با اعتقادات پر تنوع است بپردازد تا ارتباط موثر با خود، خدای خود و دیگران با شعار برادری، نوعدوستی، خواستن خوبی برای همه و ارتباطی ناگسستنی با سایر مخلوقات جاندار و بی جان بینجامد.
جایگاه ارتباط موثر در زندگی
۱-مهارتهای خودآگاهی و همدلی و تاثیر مستقیم آن در ارتباط موثر
مهارت خودآگاهی خود و همچنین مهارت همدلی و هنر جذب دیگران داشتن درصد بالایی از ارتباط ما را با خود و دیگران به نحو شایسته رقم خواهد زد و البته کار ما را در دنیای ارتباطات انسانی آسان خواهد نمود.
توانمندی شناخت خود و فهم دیگران به این راحتی هم نخواهد بود بلکه تمرکز، تمرین و زمان میخواهد.
در هر دو مورد بالا ماهر شدن چنانچه در بخشهای این مهارت قبلا گفتیم صرف وقت میخواهد و قبل از آن رسیدن به این اصل که نیازمند تفکر صفر محور باشیم و از ابتدا شروع کنیم.
معمولا این اتفاق و کسب این مهارتها تصمیم بزرگی است که شاید کمتر از ۳ درصد افراد جامعه این انتخاب خطیر را داشته باشند و نه بیشتر. مهمتر این که آگاهی داشتن نسبت به موضوع فوق جهت یادگیری مهارت هاست که این هم کمتر اتفاق میافتد مگر اینکه افراد علاقهمند باشند و مطالعه داشته باشند در غیر این صورت کسب این مهارتها به طور مداوم تا یک درصد افراد جامعه هم شامل نمیشود .
البته جای شکر گذاری و امیدواری است که امروزه کتاب های انگیزشی، موفقیت و مهارتهای زندگی طرفداران زیادی پیدا کرده است و جاذبه خوبی دارد.
۲-تئوری انتخاب ویلیام گلاسر و ارتباط موثر
این تئوری در مورد کنترل بیرونی افراد اظهار نظر میکند آقای گلاسر معتقد است بیشتر مشکلات افراد در ارتباط با کنترل بیرونی آنها رقم میخورد.
افرادی که دارای کنترل بیرونی هستند مشکلات، ناملایمات، شکست ها و بعضی ها که کنترل بیرونی در آنها پررنگتر است، سرنوشت خود را به دیگران و عوامل بیرونی غیر خود ربط میدهند.
این افراد خود تن به کار، تلاش، برنامه ریزی و هدف گذاری معین نمیدهند چون نمیخواهند خود را در زحمت بیندازند و اکثرشان دردسرساز بوده و مشکلاتی برای خود و اطرافیان به وجود می آورند این گروه به طور معمول افراد بیکار هستند که با بلند پروازی از این شاخه به آن شاخه می پرند. خصوصیات پررنگ دیگر این افراد آن است که همیشه از دیگران انتظارات و توقعات بالایی دارند حتی با کمک و حمایت هایی که از طرف دیگران میشوند به چشمشان نیامده باز هم همیشه طلب کارند.
سفارش و پیشنهاد اکید ویلیام گلاسر به این گونه افراد این است که گذشتهها و مشکلات قبلی و عامل آن را به دست فراموشی سپرده و خود نیز از هم اکنون که تصمیم به اصلاح گرفته دست به انتخاب بهتری بزنند از همین الان تصمیم جدید و سرنوشت ساز برای خود گرفته و توقع از دیگران را کنار بگذارند تا با انتخاب جدید و درست اقدام به اصلاح اساسی زده و به جای محکوم کردن دیگران و ملامت خود به اصلاح ساختاری و رفتاری و ارتباطی خود اقدام کنند.
۳- تعارض و ارتباط موثر
افراد دارای خواستهها، نیازها و صفات متفاوت هستند به همین دلیل وجود تعارض بین افراد را نمیتوان انکار کرد. دیدگاه و برداشتهای شخصی افراد نسبت به یک موضوع با شخص دیگر می تواند فرق داشته باشد و تعارض ایجاد کند.
فرهنگ خانواده و سطح توقعات نیز عامل تعارض و اختلاف خواهد بود.
پذیرش تعارض توسط فرد به عنوان یک اصل بدیهی بین انسانها کمک بزرگی جهت کسب مهارت های ارتباطی خواهد کرد.
شخصی که با درک دیگران مهارت همدلی را به خوبی اجرا می کند خصلت تعارض انسانی را پذیرفته است و همین دلیل می تواند به دنیای دیگران وارد شده اجازه نفوذ دهد و ارتباط خوبی را با دیگران ایجاد کند.
شاید بدون اغراق بتوان گفت مفهوم درک انسانی تعارض از مهمترین ابزار جذابیت بین افراد به شمار آید به نظر میآید دعای معروف « خدایا به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم» از نویسنده مشهور مسیحی لبنانی جبران خلیل جبران گویای پذیرش تضاد توسط انسان ها جهت ارتباطات انسانی باشد.
در ادامه دعا نیز اشاره به همین موضوع می کند «خدایا به من فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل ما رفتار کنند»
لذا وقتی برای ما پذیرفته شده باشد که شرایط و موقعیت افراد همچنین نیازها و خواستههای آنها سبب به وجود آمدن قانون تعارض است پس اصرار به قبولاندن باور خود به دیگران چرا؟؟ و عدم قبول دیگران چرا؟؟
۴-تفاوت و ارتباط موثر
شاید به اشتباه تفاوت را با تعارض یکی بدانیم اما تفاوت و تضاد میتواند یکی باشد نه با تعارض.
تفاوت با توجه به شرایط، موقعیت، نیازها و خواستههای افراد شکل نمیگیرد تفاوت و تضاد همان فرق داشتن و متفاوت بودن انسان هاست، همهی افراد با هم در سرشت متفاوت هستند و تضاد دارند حتی دوقلوهای همسان نیز از این قاعده مستثنا نیستند بهترین مثال اثر انگشت افراد است که جهت هویت یابی در سوء پیشینه از آن استفاده می شود لذا اگر با این آگاهی و پذیرش قانون تصاد و آمادگی ذهنی آن در نوع نگرش و رفتارها ، احساسات و افکار انسان ها قرار بگیریم کمتر در ارتباط خود به مقابله، بحث و انتقاد خواهیم پرداخت از طرفی با تحمل تفاوت و تضاد با خویشتنداری، انتقادپذیری و هوش اجتماعی بهتری خواهیم داشت زیرا اجازه ی نفوذ دادن و پذیرش دیگران برایمان دشوار نخواهد بود. در نتیجه دامنهی ارتباطی ما نیز قویتر خواهد شد.
لذا پذیرش اصل تضاد و تفاوت به عنوان یک اصل انکارناپذیر توسط افراد و تقویت و کاتالیزور خوبی برای ارتباط موثر خواهد بود.
۵-فروتنی، اعتماد و رهایی
بیشتر خصلتهای اخلاقی حسنه در انسان فضای ارتباطی و جذابیت را به وجود خواهد آورد.
سه خصلت مردم پسند فوق که به آن اشاره کردیم از جذابیت ویژه برخوردار است. افراد دارای خصوصیات اخلاقی، رفتاری فروتنی اعتماد و رهایی حس و حال خوبی با خود دارند.
البته کسب این مهارت مکمل یکدیگر است و به راحتی صورت نمی گیرد افراد با مشخصه ی فوق دارای خویشتنداری و آرامش خاصی هستند.
این افراد راحت تر می توانند به ویژگی تعالی، تواضع و اعتماد برسند.
تواضع صفت برتری است که دامنه ی ارتباطات را تقویت و مستحکم خواهد کرد.
امکان ندارد افراد متواضع دوست داشتنی نباشند زیرا آنها با سکوت و آرامش خود فضا را برای سایرین ایجاد میکنند و اجازه ی نفوذ را به دیگران به دلیل خویشتنداری در حد عالی میدهند.
افرادی که اعتماد میکنند شاید در بعضی مواقع ضربه بخورند، از آنها سوء استفاده شود اما در نهایت جواب اعتماد خود را خواهند گرفت. اگر هم تا حدودی متضرر شوند ولی دوستان خوب زیادی خواهند داشت که ارتباط موثر آنها کمک بزرگی برای شما خواهد بود اعتماد می تواند درجات مختلفی داشته باشد از اعتماد به همنوعان و اعضا خانواده گرفته تا بالاتر و اعتماد در حد عالی نیز سپردن خیلی از مسائل به خداوند بزرگ است.
۶-سبک ارتباطی قاطعانه، محترمانه و منصفانه در ارتباط موثر
زمانی که ما جهت دستیابی به نیازها، خواستهها و اهداف خود با احترام و حفظ حقوق دیگران همراه با انصاف و درک دیگران به طور قاطعانه اقدام میکنیم از طرفی با احترام و انصاف، دوستی و محبت دیگران را به دست میآوریم و از جهت دیگر با قاطعیت اعلام میکنیم که خواهان ارتباط عمیق با دیگران هستیم؛ ضمن اینکه نمیخواهیم حق ما ضایع شده یا مظلوم واقع شویم و در مقابل سوءاستفاده با قاطعیت برخورد خواهیم کرد شاید برخورد قاطعانه برای بعضیها کمی تند به نظر آید اما چارهای نیست چون در غیر این صورت ممکن است در مقابل افرادی نیز سودجو وجود داشته باشند که از رفتار محترمانه و منصفانه ما بدون رعایت حقوقمان سوءاستفادهگری را سرلوحه ی کار خود قرار دهند چراکه در تجربه شخصی با این مورد مواجه بودهام.
شریک کاری داشتم که وقتی با کمال احترام و انصاف سهمی را به ایشان پیشنهاد میدادم که حتی بیشتر از سهم خودم بود باز هم بدون رعایت حقوق خود سهم بیشتری میخواست و بعد وقتی بازم از سهم خودم به ایشان دادم تا جهت تکمیل پروژه همکاری نماید باز هم با خودخواهی سهم بیشتری درخواست میکرد تا جایی که هرچه کوتاهتر می آمدم آن شریک دار دنبال امتیازات و سهم بیشتری بود تا جایی که متوجه شدم که هرچه بیشتر دارم با او تعامل و گذشت میکنم دامنهی تمامیتخواهی اش نیز افزایش مییابد لذا چارهای جز برخورد قاطعانه در برابر خواستههای نامعقول او نداشتم.